کد مطلب:211049 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:138

اصل و اصول
اصل در اصطلاح علمی در هر فن باشد اطلاق بر یك مبانی مسلمی است كه نزد اهل فن مورد قبول باشد.

اصل در قرن دوم اطلاق بر مبانی فقهی می باشد كه از ائمه اطهار علیه السلام صادر شده باشد و چون احكام شریعت با حدیث نبوی تدریس و تعلیم و انتشار می یافت بنابراین اصل یعنی



[ صفحه 192]



آن حدیثی كه مورد قبول و اتفاق ائمه اثنی عشر قرار گرفته و از پیغمبر اكرم از طریق ائمه صادر شده است.

وقتی می گویند فلان محدث اصلی دارد منظور كتابی است كه در یك فن تدوین شده است و چون زمان امام جعفر صادق علیه السلام به شرحی كه اشاره شده چهارصد فقیه امامی احادیث را از آن حضرت شنیده و تنظیم نموده به نظر امام رسانیده اند یا بعدها به طرق مورد اعتماد تصنیف و نقل نموده اند - تا این اخباری كه متضمن یك اصلی است از كتب دیگر جمع آوری كرده یا اخباری كه نقل كرده به اذن امام تدوین و تنظیم نموده و روایت كرده است مرحوم استاد وحید بهبهانی می گوید.

الاصل هو الكتاب الذی جمع فیه مصنفه الاحادیث التی رواها عن المعصوم او عن الراوی عنه.

یعنی اصل كتابی است كه در آن جمع می شود در آن اصناف احادیثی كه از معصوم یا از راوی معصوم نقل شده است.

و در عرف مراد از اصل كتب حدیثی است كه در آن مسموعات مكتوب و مدون شده باشد و شكی نیست كه امكان دارد در یك اصلی احتمال خطا و غلط معهود نسیان غیره باشد زیرا چون شفاها از امام شنیده ممكن است در یك لفظ یا جمله ی كه همان معنی یا مقارن و مشابه آن است در نظرش جا گرفته باشد ولی در كتاب منقول این سهو و نسیان كمتر رخ می دهد مگر از نظر تشابه لغات و كلمات و الفاظ و حروف كه نقطه و اعراب نداشته باشد یا در معانی مشترك باشد در هر حال اطمینان به اصل مقصود برای راوی یا متتبع و محقق در فن حاصل می گردد زیرا در روایات دیگر هم كه عرضه می شود یا با آیات و احكام قرآن مقابله می گردد همه این نواقص برطرف خواهد شد.

در اینجا مراد از اصل آن كتاب مورد وثوق و اعتماد و دارای شرایط قبولی است كه حدیثش حجت باشد و راویش موثق و مورد اعتماد و اهل علم و فضیلت و تقوی بوده چنانچه شیخ بهاءالدین عاملی در مشرق الشمسین می فرماید از دلایل صحت حدیث این است تعداد آن در طرق مختلف زیاد باشد و اقلا چهار راوی موثق به اسناد خود نقل كرده باشند و همچنین شخصیت مردی كه نقل حدیث كرده از اصحاب اجماع باشد چنانچه محقق داماد درالراشحة التاسعة و العشرین در فصل 29 كتاب رواشح در بیان اصول می فرماید:



[ صفحه 193]



(و لیعلم ان الاخذ من الاصول المصححه المعتمدة احد اركان تصحیح الروایه)

بنابران وجود اصل كتاب نفسا مورد اعتماد و وثوق است و درباره توثیق این اصول علمای محقق زحماتی كشیده و در صحت و اهمیت آن اتفاق نموده اند زیرا یكی از طرق آنها شنیدن حدیث از شخص امام علیه السلام بوده است.

محقق حلی ره متوفی 676 می نویسد اصحاب و شاگردان امام جعفر صادق مسائلی را از امام جعفر صادق علیه السلام می پرسیدند و امام به آنها پاسخ می داد اعم از اینكه این پاسخ ها به صورت استفتاء كتبی یا شفاهی به واسطه یا بلاواسطه باشد آنها را جمع آوری نموده و این اصول را نوشته اند.

عده ای كه از این اصحاب نقل شده و مورد اتفاق تمام مورخین و محدثین است چهارصد نفر آنها بوده اند كه تصنیف نموده و مصنفات و یا مؤلفات آنها را اصل گفته اند.

شیخ طبرسی متوفی 548 می نویسد شاگردانی كه مسائلی می پرسیدند چهار هزار نفر بودند و چهارصد نفر آنها پاسخ مسائل را جمع آوری كرده و چهارصد اصل را نوشته اند.

شیخ شهید (ره) در ذكری می نویسد (انه كتب من اجوبة الامام الصادق علیه السلام اربع مئة مصنف لاربع مئة مصنف و دون من رجاله المعروفین اربعة آلاف رجل).

و شیخ حسین عبدالصمد در درایة نقل می كند قد كتبت من اجوبة مسائل الامام الصادق علیه السلام فقط اربع مئة مصنف لاربع مئة مصنف تسمی الاصول فی نواع العلوم) و این مدلول و مفهوم را اكثر رجال حدیث و فقهای اعلام اقرار و اتفاق دارند كه از چهار هزار صحابه چهارصد نفر چهارصد اصل نوشته اند.

در كتاب رجال متأسفانه این اصول تاریخ ندارد و مؤلفین و مصنفین آن تولد و وفاتشان قید نشده و آنچه كه اضافه شده از تحقیقات علمای بعد است و آنچه مسلم است این است كه این اصول بین امامت امیرالمؤمنین علیه السلام تا امام حسن عسكری علیه السلام تدوین شده یعنی هر اصل به نظر امام رسیده است و مورد صحه ائمه معصومین قرار گرفته است.

این اصول یا از خود امام علیه السلام شنیده شده یا از اصحاب موثق نقل شده و تردیدی نیست كه در عصر ائمه و مورد تأیید آنها بوده است.

شیخ مفید به نقل مقدمه معالم العلماء می نویسد:

(صنف الامامیه من عهد امیرالمؤمنین (ع) الی عصر ابی محمد الحسن العسكری



[ صفحه 194]



علیه السلام اربع مئة كتاب تسمی الاصول و هذا معنی قولهم له اصل)

شیخ مفید كه قریب العهد بوده مصنفات فقه آن عصر را منحصر به چهارصد اصل ندانسته بلكه می نویسد هشام كلبی دویست كتاب و فضل بن شاذان یكصد و هشتاد كتاب و ابن دؤل دارای صد كتاب و برقی صد كتاب و ابن عمیر نود كتاب در حدیث و اصول نوشته اند كه اسم آن اصل نیست ولی موضوع اصل حدیث است و بسیاری بوده اند كه سی جلد كتاب یا بیشتر در این باب تألیف و تصنیف نموده اند و با این اظهار نظر شیخ طوسی - شیخ طبرسی - محقق حلی - شهید - شیخ حسین بن عبدالصمد - محقق داماد و غیره تأكید كرده اند و چهارصد اصل از این كتاب انتخاب شده كه در عصر صادق علیه السلام تدوین و تنظیم گردید و شهرت یافت و از میان چهار هزار اصحاب امام ششم هیچ كس مخالف با این چهارصد اصل نبوده و هیچ خدشه ی در آن قائل نبوده اند.

این چهارصد اصل زمان امام محمدباقر و امام جعفر صادق و امام موسی الكاظم تدوین و تنظیم گردید و به صحه ائمه معصومین (ع) رسید

عصر امام صادق عصر نور عصر علم و فضیلت عصر فقاهت و حدیث عصر تفسیر و نشر علم بوده است.

از سال 95 تا 170 كه از امامت امام باقر العلوم علیه السلام شروع می شود تا عصر امام موسی كاظم علیه السلام درخشان ترین عصر علم و فضیلت بوده و خداوند افاضات آنها را بوسیله رجال علم و فضیلت نشر و توسعه داد - در «كتاب الرجال» عبدالله بن جبله كنانی متوفی 219 و مشیخه حسن بن محبوب متوفی 224 و رجال حسن بن فضال متوفی 424 و رجال علی بن الحسین و رجال محمد بن خالد برقی و رجال احمد بن محمد خالدی متوفی 274 و رجال احمد عقیقی متوفی 280 اسامی این مصنفین نقل شده است.

شیخ طوسی در اول فهرست و رجال خود ترجمه بسیاری از آنها را نقل كرده كه متضمن اسامی چهارصد مصنف اصول است.

دوره بعد كتبی نقل شده است كه متضمن رجال دیگری بوده شاید مستدرك كتاب اولی می باشد مانند كتاب حمید دهقانی متوفی سال 310 كتاب رجال كشی متوفی 328 رجال كلینی متوفی 329 و رجال ابن عقده شیخ ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید بن عقده متولد سال 249 متوفی 333 كه شامل تمام اسامی كتب رجال قرن دوم و سوم بوده تا زمان خودش



[ صفحه 195]



و او موثقین اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام را كه از ثقات بوده اند جمع آوری كرده و معاریف و اعیان و مشاهیر آنها چهارهزار نفر می شدند و شیخ طوسی در رجال خودش و در خاتمه مستدرك محدث نوری رجال قرن پنجم را نقل كرده اند و رشته ترجمه رجال از قرن دوم تا عصر حاضر به هم مرتبط و متصل و پیوسته است كه تعداد آنها 4500)اربعة آلاف و خمس مائة رجل) نفر می باشند و مصنفین آنها 1300 نفر می باشند كه چهار هزار نفر آنها از اصحاب مخصوص امام صادق علیه السلام بوده و بقیه مشترك بین ائمه و یا سایرین و پانصد نفر از عامه بوده اند علامه ارجمند آقای حاجی شیخ آغا بزرگ تهرانی حفظه الله در الذریعه درباره این اصول چند جا بحث مفصلی كرده اند [1] .

این اصول موجود بوده و هنوز هم مقدادی از آن موجود است.

احمد بن محمد بن نوح كتابی در فقه نوشت كه به ترتیب تنظیم اصول اربعمائة تألیف كرد و پس از او كلینی و شیخ الطائفة در كافی و تهذیب و استبصار این اصول را بر سلیقه خود مبوب و منظم نمودند و اكنون آنچه را كه علامه تهرانی نقل كرده اند با جمال برای خوانندگان یادآور می شویم.

از سالها پیش علاقه داشتم اسامی چهار هزار شاگرد امام صادق علیه السلام را بدست آورم و علومی كه هر یك روایت كرده اند و واسطه افاضه علمی آن رشته علم و فن بوده اند بنگارم مدتها در این راه مطالعه و تحقیق و تتبع كردم و به اكثر علمای بزرگ و مراجع رسمی علم و فتوی و محققین در كتب رجال و درایه و روایة مكاتبه كردم و در نتیجه از همه همین پاسخ را شنیدم كه خود عمل می كردم.


[1] الذريعة الي تصانيف الشيعه ص 130 ج 2 و در حرف حديث و حرف نون نوادر.